سال 88 در بلوار ابوذر سمت پیروزی در تهران با زهرا سادات همکار بودم و ایشان برایم چند کتاب امانت آورد تا بخوانم و به خودش برگردانم اما بعد از مدت کمی من از اون محل کار بیرون رفتم و دیگه ایشون رو ندیدم چند بار هم قصد داشتم کتابها رو بهش پس بدم که هر دفعه مشکلی پیش آمد و الان هم شماره تلفن زهرا را گم کردهام و خیلی ناراحتم که نتونستم امانتش رو پس بدم چون خیلی کتابهاش رو دوست داشت و میگفت همسرم برام خریده
زهرا جان اگر منو یادت هست بهم زنگ بزن بلکه بتونم ادای دین کنم