اینجا درگاهی است برای اینکه دیگران لغزش ها و کوتاهی های ما درباره ی خودشان را ببخشند.
درگاهی نورانی برای بخشیده شدن، گذشت و چشم پوشی از لغزش های مسافران زمین که به حکم طبیعت خاکی، سرشار از ضعف ها و نیازها و خطاهای جسمانی اند.
شما هم میتوانید در این درگاه خدمات زیر را دریافت فرمایید
سال 88 در بلوار ابوذر سمت پیروزی در تهران با زهرا سادات همکار بودم و ایشان برایم چند کتاب امانت آورد تا بخوانم و به خودش برگردانم اما بعد از مدت کمی من از اون محل کار بیرون رفتم و دیگه ایشون رو ندیدم چند بار هم قصد داشتم کتابها رو بهش پس بدم که هر دفعه مشکلی پیش آمد و الان هم شماره تلفن زهرا را گم کردهام و خیلی ناراحتم که نتونستم امانتش رو پس بدم چون خیلی کتابهاش رو دوست داشت و میگفت همسرم برام خریده
زهرا جان اگر منو یادت هست بهم زنگ بزن بلکه بتونم ادای دین کنم
حدودا سال تحصیلی 83-84 دانشجوی شهر سمنان و در خوابگاه با ایشان هم اتاقی بودم و به خاطر بعضی مسائل بچههای اتاق با ایشان کدورت داشتند ولی یک روز اتفاق خاصی افتاد که بشدت باعث ناراحتی محبوبه شد و اتاقش را عوض کرد و در این اتفاق من نیز مقصر بودم چون بدون داشتن دلیل قطعی صرفا از سر تاثیر حرف دوستان به ایشان تهمت زدم و بابت این قضیه بسیار شرمنده و عذاب وجدان دارم لطفا با من تماس بگیرید تا اگر اجازه دهید جبران کنم
من از تمامی کسانی که که در طول زندگی خود به انها چه عمدا چه سهوا خواسته یا ناخواسته ظلمی کرده ام یا حقی خورده ام طلب عفو وحلالیت دارم. وخواهش دارم از این بنده حقیر بگذرید.از خانوم هراتی عزیزکه شخصی با ایمان و پاکی هستن طلب بخشش و حلایت دارم بنده حقیر در مجلسی ناخواسته صحبت و غیبت ایشان را کردم .که بعد خیلی ناراحت و پشیمان شده ام .امیدوارم ایشان مرا به بزرگی خود ببخشن.خیییییلی شرمنده ام 🥺😭😞😓
سلام.توی شهر ترافیک بود.من توی اسنپ کار میکردم .یک پرشیا سفید بود یکم بهش به سپر عقب مالیدم اما متوجه نشدم اما اون سیگنال میزد بعد که پیاده شدم نگاه کردم متوجه شدم .بعد یک مدت تصادف کردم همان سپر جلو را عوض کردم .هرکجا هست طلب عفو و بخشش دارم تشکر
از تمام کسایی ک منو میشناسن و باعث ازرده خاطرشون شدم از همینجا از همشون معذرت میخام و ازشون حلالیت میطلبم امیدوارم منو ببخشید
هرکسی که حقی گردنم داره حقی ازش ضایع کردم حلال کنه بنده رو.
من در سن کم به همراه پدر بزرگم که کشاورز بود به مزرعه ای رفتیم برای جمع شدن دورهمی کشاورزان ، من در محیط مزرعه در حال بازی با گله گوسفندان بودم که یک گوسفند زیر دست و پای بقیه گسفندان افتاد و سرش اسیب دید و خونی شد . من به خاطر سن کم ترسیدم و فکر کردم ان حیوان مرده است به همین خاطر فرار کردم و رفتم داخل اتاقی که کشاورزان جلسه داشتند و به کسی چیزی نگفتم . در سن بالاتر که به پدربزرگم گفتم ایشان در خاطرشان نبود و الان متاسفانه به تازگی فوت کردند . اگر صاحب مزرعه موستوفی شهر کاشان این نوشته را میخواند اسم پدربزرگ من حاج علی جزایری بوده و اتفاق مربوط به حدود 19 سال پیش است . محدوده این مزرعه هم اگر اشتباه نکنم حدودا نزدیک چاه آب و موتور خانه بوده . عاجزانه درخواست میکنم اگر قسمت شد و صاحب مزرعه این نوشته را دید من را حلال کند یا من را مطلع کند از نشانی خود .
سلام خانم بلورچی ان شاالله ازاینجا پیام ببینی فکر کنم صحبت من باعث شد شما از،کار اخراج بشید منو حلال کن . واقعا عذر میخوام
من از تمامی کسانی که که در طول زندگی خود به انها چه عمدا چه سهوا خواسته یا ناخواسته ظلمی کرده ام یا حقی خورده ام طلب عفو وحلالیت دارم. وخواهش دارم از این بنده حقیر بگذرید
سلام من در محرم امسال در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۳ حوالی ساعت ۹ الی ۱۰ شب، تقریبا نزدیک حسینیه ریحانه الحسین، با یک تیبا طوسی با شماره پلاک "**و*** ایران ۱۰" حین ورود به کوچه، به چراغ عقب سمت چپ ماشین باسرعت خیلی کم (کمتر از ۱۰ تا) برخورد کردم. کلی وایسادم تا صاحب ماشین از راه برسد اما پارک کرده بود و رفته بود، و سر پیچ هم پارک کرده بود. کاغذ و خودکار نداشتم که برای ایشان شمارمو بنویسم تنها کاری که به ذهنم رسید این بود که از شماره پلاک عکس گرفتم و سپس ۴ ۵ بار ماشین ایشون رو چک کردم اما اثری از زدگی یا برخورد ندیدم، ماشین خودم را نیز چک کردم اما چیزی نشده بود. به طور کلی اتفاق خاصی نیوفتاده بود.
حلالم کنید اما با اینحال باز هم اگر فکر میکنید که خسارت دیده است من آن را میپردازم و جبران مالی میکنم.